بر سر دو راهی...
سلام نی نی قشنگم خوبی مامانی؟ اون بالا بالاها خوش میگذره ما که این پایین زیاد حالمون خوب نیست سال پیش 4 اسفند ماه آقاجونم پر کشید از این دنیای فانی و رفت روز یکشنبه بود صبح رفتم دانشگاه کلاسم ساعت 1شروع میشد ولی من واسه اینکه میخواستم برم یه سر خونه آقا جونم ,کلاس ساعت 10 صبح و رفتم و از اونجا رفتم خونه لباسمو عوض کردم و حدود ساعت 1 ظهر رسیدم اون موقع آقاجون رو تختش خوابیده بود در واقع ما فکر میکردیم خوابه ولی ...هون موقع ها بود که مثل یه فرشته پاک و معصوم بدون هیچ صدایی تموم کرده بود به مامانم گفتم آقاجون خوابه؟ گفت آره منم دم در اتاق وایسادم دیگه نرفتم بالا سرش که به خیاله خودم بیدار نشه 1ساعتی گذشت دایی رضا و دایی حمیدمم اومدن من داشتم پای گاز کوکو سیب زمینی واسه ناهار سرخ میکردم که دیدم صدای مامانم بلند شده میگه هرچی آقاجونو صدا میکنم جواب نمیده زنگ زدیم اورژانس که اومد گفت 2یا 3 ساعتی هست که تموم کرده ......خیلی روز سختی بود بابابزرگم یه فرشته بود بزرگ فامیل بود همیشه به باباییت میگفتم هر وقت بچه دار بشم میخوام بدمش آقاجونم تو گوشش اذان بگه آخه آقاجونم سید هم بود عزیزم نمیخواستم تو وبلاگت از اتفاقات بده روزگار بنویسم ولی حساب آقاجونم فرق میکرد.علت تاخییر دو سه ماه ای هم که داشتم همین بود آخه اصلا دل و دماغ نداشتم دیگه اینکه شب عیدی با خواهرم رفتم صادقیه اونجا یه پالتو قرمز خوشگل دیدیم دیگه طاقت نیاوردیم خریدیمش نمیدونی چه قدر نازه مامانم میگفت حالا از کجا معلوم دختر باشه منم گفتم بالاخره از 3تا بچه ای که قراره بیاد یکیش دختر میشه دیگه .... با بابا جوادتم جدیدا چند روز یه بار باهم قهر چند ساعته یا به ندرت چند روزه میکنیم مقصرم جفتمونیم راستش دیگه کمکم داره نبودت تو زندگیمون احساس میشه به نظرم دیگه از دی ماه شاید شروع به دعوتت کنیم علت اینم که از دی میگم واسه اینکه دوست دارم مهر ماهی باشی البته هر ماهی باشی بازم دوست دارما..... 4 اردیبهشتم وقت دکتر زنان گرفتم هم واسه چکا پ هم اینکه اگه مشکلی بود خدایی نکرده تا اون موقع حل بشه تا اون موقع هم ان شااله رفتیم خونه خودمون و جا مونم باز شده ولی خب هنوز 3ترم درسم مونده ولی مامانم میگه من کمکت میکنم میام نگه میدارم نینی تو آخه چه کاریه من هم خودمو هم مامانمو هم یه بچه طفل معصوم و اسیر کلاسام کنم پیش خودم میگم 1سال دیگه هم صبر کنم که درسم تموم شه ازطرفی ام باباییت 33سالشه هنوز بچه نداره منم که میخوام 3تا بچه بیارم باید زودتر اولی رو بیارم که واسه بعدی ها هم وقت بشه حالانمیدونم دوستان به نظرتون من چی کار کنم؟