یا شافی...
خدایا الهی شکرت ناشکری نمیکنم ولی من طاقت غم ندارم خدایا چی شده چرا یه دفعه این همه غم باهم عمو احمدم مرد خاله زهرم سرطان سینه گرفته امروزم که بهم گفتن بابابزرگم سرطان داره حالش خوب نیست تو جا خوابیده خدایا تورو خدا من فقط همین یه بابابزرگو دارم ازم نگیرش خدا جونم خدای خوبم بابا بزرگم هنوز نتیجه اش و ندیده فقط 4 تا نوه داره ای خدا یک سال بابا بزرگمو نگه دار تا لاقل یکی از نتیجه هاشو ببینه خدایا تو اگه بخوای میتونی میتونی مگه نمیگن عمر دسته خداست خب من اومدم ازت بخوام از ته دل از عمر من کم کن بذار رو عمر آقاجونم خدایا من از دکترها چیزی نخواستم اومدم از تو که اصل کاری التماس میکنم سایه بابابزرگم بالا سرم باشه دوستای گم هرکی این متن خوند ازش اتماس دعا دارم واسه شفای بابابزرگم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی